خالیه سفره زمین،نقش سخاوت تو کو
زخمی شونه های شب،مرهم تو کو
سنگین پلک لحظه ها،نبض زمین نمی زنه
قلب قناریای عشق،بی تو زمین نمی زنه
من از عبور جمعه ها،از بوی تنهایی پرم
زیر سکوت سخت شب،ثانیه ها رو می شمرم
کجا تو موندگار شدی،که روز من سیاه شده
دست دعای من دیگه؛از آسمون جدا شده
یه شب می آیی ازسفر،باغ پربرگ و برمیشه
ستاره های شیشه ای،می شکنن و سحر میشه
مزرعه شرقی مون و،هجومی از ملخ زده
شعله ی خورشیدی بزن،تو قلبایی که یخ زده
اسب بهارو زین بکن،تا باغچمون جون بگیره
روی غبار جاده ها،شرشر بارون بگیره