داستان عشق و دیوانگی

زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیمٍ ، مثل قایم باشک دیوانگی ! فریاد زد:آره قبوله ، من چشم میزارم چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش رابست و شروع […]


داستان اسطیری عشق

زمانی که دل مشغولی موجودی را بنا کرد آن موجود ۴ دست و ۴ پا داشت . بعد از مدتی توانمند شد و برای خدایان قربانی نمی کرد شمشیر ازلی به خدای صانع دادند تا او را به دو نیم کند او نیز آن کرد به طوری که نیمی در شرق و نیمی در غرب […]


داستان اساطیری خلقت انسان

امروز می خوام داستانی را براتون تعریف کنم که به نظرم جالبه اما این داستان جنبه اساطیری داره و در رابطه با خلقت انسان است داستان به این شرح است که روزی خدای دل مشغولیها در کنار اقیانوس با زمین در حال درست کردن موجودی با گل بودن در همین زمان خدای ژوپیتر از آنجا […]