همۀ ما این ضربالمثل را شنیدیم که: «با یک گل بهار نمیشه.» اما آیا واقعاً به این ضربالمثل اعتقاد دارید یا اینکه با من موافقید که هر گلی بویی دارد و هر گلی بهتنهایی نماد بهار است؟ پیشنهاد میکنم قبل از پاسخ، داستان زیر را بهدقت بخوانید.
یکی از دوستانم تعریف میکرد یکبار که در یکی از سواحل متروکۀ مکزیک قدم میزده است از دور مردی را دیده است که دائم خم میشود، چیزی را برمیدارد و آن را به سمت دریا پرت میکند. با نزدیک شدنش متوجه شده بود که یکی از بومیان محلی است. دوستم وقتی که به او نزدیک شده بود با تعجب متوجه شده بود که ستاره دریایی برمیدارد و به دریا پرت میکند. این ستارههای دریایی با پایین رفتن جزرومد در ساحل جا میماندند. دوستم هاج و واج مانده بود. به مرد نزدیک شده بود و گفته بود: «عصر به خیر. نمیفهمم دارید چه کار میکنید؟»
«این ستارههای دریایی رو به اقیانوس برمیگردونم. میبینی که آب پایین رفته و اینها تو ساحل موندن. اگر این کارو نکنم، خفه میشن و میمیرن.»
«فهمیدم ولی موضوع اینه که هزاران هزار از این ستارههای دریایی تو ساحل ریخته. فکر نمیکنم بتونی همۀ اونا را به دریا برگردونی. تازه این اتفاق در صدها ساحل دنیا میافته. میفهمی که! نمیتونه با این کارت، وضع رو عوض کنی!»
مرد محلی لبخندی زده بود، خم شده بود و ستارۀ دریایی دیگری را برداشته بود و آن را به سمت دریا انداخته بود. بعد جواب داده بود: «واسه این یکی، وضع عوض شد!»