خدا کاری نداره که ما چه نوع ماشینی با چه مدل و رنگی رو سوار شدیم بلکه می پرسه چند تا در راه مانده را سوار کردیم
خدا نمی پرسه که متراژ خونه ها ی ما چقدره بوده و اونها را با چی ساختیم بلکه می پرسه که به چند نفر کمک کردیم تا یک سرپناه هر چند کوچک داشته باشن
خدا نمی پرسه که چه لباس و جامه ای بر تن کردیم و جنس لباسهای ما از چی بوده بلکه می پرسه که ایا تونستیم در دنیا لباسی را بر تن برهنه ای بکنیم
نمی پرسه که ما چقدر حقوق می گرفتیم و چقدر درآمد ماهیانه داریم بلکه می پرسه که چگونه و از چه راهی اون حقوق و درآمد را کسب کردیم و چطور پول درآوردیم آیا تونستیم در قبال پولی که کسب کردیم خدمتی بکنیم و مرهمی بر دردی بگذاریم
نمی پرسه که چند تا دوست داشتیم بلکه می پرسه که چند تا دل را تونستیم به هم نزدیک کنیم چرا آدمها رو از هم دور کردیم
نمی پرسه که چه همسایه هایی داشتیم بلکه می پرسه که چطور در حق همسایه رفتار کردید
در مورد رنگ صورت های ما نمی پرسه او به رنگ درون و رنگ قلبهای ما می نگره و به محتویات درون ما
پس بیایید توی این دنیا کاری کنیم که حداقل پیش وجدان خودمون سربلند باشیم توی همه چیز خدا را درنظر داشته باشیم از خودمون و اعمالمون راضی باشیم تا خدا هم از ما راضی باشه
اگه تونستیم خودمون رو ببخشیم بدونیم که خدا هم ما رو می بخشه